آخرین سفر شاه
نویسنده:
ویلیام شوکراس
مترجم:
عبدالرضا هوشنگ مهدوی
امتیاز دهید
ویلیام شوکراس، وقایع نگاری که روزهای پایان عمر محمدرضا پهلوی را در کتابی تحت عنوان «آخرین سفر شاه» به رشته تحریر درآوردهاست، انقلاب ایران را یک قیام گسترده مردمی میدانست.
نویسنده در این کتاب به شرح حقایقی درباره رژیم سابق پرداخته و سیاسیبازیها و توطئههای شاه و درباریان را افشاگری کرده است.
آخرین سفر شاه یکی از جالبترین و مستندترین کتابهای است که ماجرای آخرین سفر شاه به سوی تبعید و مرگ،محروم از هرگونه احترام و سرگردان در جهان،آن هم در حالی که همه ی دوستان سابق از او
روگردان شده بودند. ویلیام شوکراس روزنامه نگار شهیر انگلیسی با قدرت قلم سحارش او را در این
سفر، که در واقع فرار اوست از دست دشمنانش گام به گام تعقیب می کند، ناتوانی او را در آستانه سقوط رژیمش نشان می دهد، مرگ او را از بیماری سرطان توصیف می کند و تلاشهای او را در جستجوی
پناهگاهی نزد متحدان سابقش شرح می دهد.
شوکراس سرگذشت شاه سابق را از دنیای دربسته و خیالی دربار او آغاز می کند. سپس جریان سقوط رژیم
شاهنشاهی و استقرار جمهوری اسلامی و بحران گروگانگیری و مراحل گوناگون سفر شاه را در مصر، مراکش،باهاما، مکزیک ،آمریکا و پاناما و باز به مصر و مرگ او را در این کشور تعریف می کند. ضمنا در لابلای آن جلوس شاه را به تخت طاووس ،فساد دربارش را که مملو از جمعی چاپلوس بود،غرور و استبداد او را در سالهای انقلاب سفید،زیاده رویهایش را در سالهای شکوفائی بازار نفت و حکومت خونین ساواک را بیان می کند. همچنین روابط گرم و صمیمانه و معاملات هنگفت اسلحه او را با غرب شرح و نشان می دهد چگونه غربیها به شاه کمک می کردند تا هرگونه جانشینی را برای حکومتش نابود سازد و افکاری را در او تشویق کردند که سرانجام به سرنگونیش انجامید.
کتاب (آخرین سفر شاه) با در اختیار گذاردن اطلاعات دست اول فراوان،خوانندگان ایرانی را نیز با نکاتی
از زندگی شاه و دوران دربدری او آشنا می کند،که تاکنون برای اکثریت قریب به اتفاق مردم ناشناخته مانده بود.
بیشتر
نویسنده در این کتاب به شرح حقایقی درباره رژیم سابق پرداخته و سیاسیبازیها و توطئههای شاه و درباریان را افشاگری کرده است.
آخرین سفر شاه یکی از جالبترین و مستندترین کتابهای است که ماجرای آخرین سفر شاه به سوی تبعید و مرگ،محروم از هرگونه احترام و سرگردان در جهان،آن هم در حالی که همه ی دوستان سابق از او
روگردان شده بودند. ویلیام شوکراس روزنامه نگار شهیر انگلیسی با قدرت قلم سحارش او را در این
سفر، که در واقع فرار اوست از دست دشمنانش گام به گام تعقیب می کند، ناتوانی او را در آستانه سقوط رژیمش نشان می دهد، مرگ او را از بیماری سرطان توصیف می کند و تلاشهای او را در جستجوی
پناهگاهی نزد متحدان سابقش شرح می دهد.
شوکراس سرگذشت شاه سابق را از دنیای دربسته و خیالی دربار او آغاز می کند. سپس جریان سقوط رژیم
شاهنشاهی و استقرار جمهوری اسلامی و بحران گروگانگیری و مراحل گوناگون سفر شاه را در مصر، مراکش،باهاما، مکزیک ،آمریکا و پاناما و باز به مصر و مرگ او را در این کشور تعریف می کند. ضمنا در لابلای آن جلوس شاه را به تخت طاووس ،فساد دربارش را که مملو از جمعی چاپلوس بود،غرور و استبداد او را در سالهای انقلاب سفید،زیاده رویهایش را در سالهای شکوفائی بازار نفت و حکومت خونین ساواک را بیان می کند. همچنین روابط گرم و صمیمانه و معاملات هنگفت اسلحه او را با غرب شرح و نشان می دهد چگونه غربیها به شاه کمک می کردند تا هرگونه جانشینی را برای حکومتش نابود سازد و افکاری را در او تشویق کردند که سرانجام به سرنگونیش انجامید.
کتاب (آخرین سفر شاه) با در اختیار گذاردن اطلاعات دست اول فراوان،خوانندگان ایرانی را نیز با نکاتی
از زندگی شاه و دوران دربدری او آشنا می کند،که تاکنون برای اکثریت قریب به اتفاق مردم ناشناخته مانده بود.
آپلود شده توسط:
ramin12345
1389/06/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آخرین سفر شاه
برای دانستن برنامه هایی که شاه برای ایران داشته، لازم نیست به کتاب هایی که گفتید مراجعه کنیم، جلوی چشممان می بینیم خب. تا حال نشنیدین گفته اند: آفتاب آمد دلیل آفتاب؟ اگر با این گفته و معنی مستقیم آن آشنا باشید، منظورم را خوب متوجه می شوید دوست عزیز. در ضمن: اساس و پایه ی دیکتاتوری، کیش شخصیت، سفله پروری، چاکر منشی و جان نثار پروری ست. هنوز به خودتان نیامدید؟ هنوز همان «جان نثار» فلک زده ی دست بوس مانده اید؟ قرن بیست و یکم شده آخر. هنوز در دوران «شخص اول» ها به سر می برید؟
به نظرم این اصطلاح شخص اول مملکت که در قبل از انقلاب کاربرد داشت اگر اینطور نگاشته میشد بیشتر به واقعیت شاه نزدیک میشد :
فی الواقع شاه ایران نه تنها شخص اول مملکت ایران به شمار میرفت بلکه بایستی تنها شاخص در مملکت نام میگرفت.
چه آنکه میان آن همه نامردی و نامرادی روزگار تنها او بود که دلش برای ایران می تپید.
ای کاش آن اتفاق ناگزیر نمی افتاد ...
ای کاش ...
امیدوارم ارزش دانولد کردن راداشته باشه